به گزارش خبرگزاری تسنیم از ورامین، افسردگی در جوانان، بیش از آنکه یک اختلال روانی صرف باشد، بازتاب فشارهای اجتماعی، تحصیلی، اقتصادی و هویتی است که این نسل با آن مواجه است. جوانی که باید پرانرژی و پرامید باشد، گاهی در چرخهای از ناامیدی، خستگی روانی و فقدان معنا گرفتار میشود؛ چرخهای که اگر بهموقع مدیریت نشود، به افکار خودکشی میانجامد.
نشانههای افسردگی در نوجوانان و جوانان اغلب با بزرگسالان متفاوت است. تحریکپذیری، بیحوصلگی، کاهش انگیزه، تغییرات خواب و اشتها، انزوای اجتماعی و کاهش عملکرد تحصیلی میتوانند هشدارهایی جدی باشند. این علائم گاه به اشتباه با بیتوجهی والدین و اطرافیان مواجه میشوند و به بحران سن نوجوانی یا تنبلی نسبت داده میشوند.
میل به خودکشی معمولاً ناگهانی نیست و اغلب نتیجه انباشت طولانیمدت احساس نادیدهگرفته شدن، شکستهای عاطفی، فشارهای تحصیلی و کمبود حمایت عاطفی است. جوانانی که بارها و بارها پیامهای غیرمستقیم کمکخواهی ارسال میکنند، اگر جدی گرفته نشوند، رفتهرفته به مسیر فاجعه نزدیک میشوند.
خانواده، بهویژه والدین، نقش کلیدی در پیشگیری از این بحران دارند. فراهم کردن فضایی امن برای گفتگو و ابراز احساسات، احترام به هیجانات جوان و شنیدن واقعی نیازهای او، میتواند مانع ایجاد حس تنهایی و نادیده گرفته شدن شود. جوانی که شنیده نمیشود، کمکم باور میکند که دیده هم نخواهد شد و همین باور، یکی از عوامل اصلی افکار خودکشی است.
فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، فشارهای روانی را افزایش دادهاند. نمایش زندگیهای بینقص و موفقیتهای اغراقشده، جوانان را به مقایسه مداوم و تحقیر خود سوق میدهد و احساس ناکافی بودن، شکست و تنهایی را تقویت میکند. این روند، باعث افزایش اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و افزایش احتمال افکار خودکشی میشود.
یکی از بزرگترین اشتباهات، نادیده گرفتن افکار خودکشی به عنوان یک بحران واقعی است. بیشتر جوانان به دنبال مرگ نیستند، بلکه میخواهند از درد روانی مزمن و طاقتفرسا خلاص شوند. شناخت این تفاوت میتواند کلید پیشگیری و مداخله مؤثر باشد.
مداخله بهموقع روانشناختی، حتی در مراحل اولیه، میتواند مسیر خطرناک افسردگی را تغییر دهد. درمان شامل کاهش علائم، بازسازی معنا، تقویت مهارتهای هیجانی، افزایش احساس ارزشمندی و آموزش راهکارهای مقابلهای است. گفتوگوی حرفهای، مشاوره فردی و گروهی، و حمایت عاطفی مستمر، ابزارهای اصلی پیشگیری هستند.
نقش مدرسه و دانشگاه در این زمینه نیز بسیار مهم است. ایجاد فضاهای حمایتی، آموزش مهارتهای مقابله با استرس و اضطراب، برنامههای مشاوره و تقویت سلامت روان، میتواند به پیشگیری از بحرانهای روانی و کاهش افکار خودکشی کمک کند. این اقدامات، هم فرد را محافظت میکنند و هم بار روانی خانواده را کاهش میدهند.
جامعه نیز مسئولیت دارد از طریق اطلاعرسانی درست، حذف تابوهای سلامت روان و ایجاد فضای حمایتگر، زمینه را برای کمک گرفتن جوانان فراهم کند. برچسبزدن، سرزنش یا نادیده گرفتن مشکلات روانی، تنها جوانان را به انزوا و سکوت سوق میدهد و خطر خودکشی را افزایش میدهد.
آموزش والدین، معلمان و مربیان درباره نشانهها و علائم اولیه افسردگی و افکار خودکشی، میتواند نخستین خط دفاعی باشد. تشویق به گفتوگو، شنیدن فعال، و حمایت بیقید و شرط از جوانان، گامهای عملی و مؤثر در کاهش این بحران هستند.
ضروری است که افراد نزدیک به جوانان، از جمله خانواده، دوستان و مربیان، نسبت به تغییرات رفتاری و هیجانی حساس باشند. کوچکترین نشانهها، مانند کاهش انگیزه، انزوا، بیحوصلگی، اضطراب یا ناامیدی، نباید نادیده گرفته شوند. توجه به این نشانهها، میتواند از تراژدی جلوگیری کند.
در نهایت، افسردگی و میل به خودکشی در جوانان نه تنها مسئله فردی، بلکه بحران اجتماعی است. تنها با شنیدن، همراهی، آموزش و حمایت مستمر میتوان جلوی عواقب جبرانناپذیر آن را گرفت. ایجاد فرهنگ سلامت روان و ارزشگذاری به گفتوگو و حمایت، کلید پیشگیری و نجات نسل جوان است.
یادداشت از: رقیه ملک زاده، کارشناسارشد روانشناسی بالینی
انتهای پیام/




نظرات کاربران