به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، خداوند در آیه 8 سوره بقره میفرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آَمَنَّا بِاللَّهِ …». حرف «من» در این آیه شریفه تبعیضیه است؛ یعنی شماری از مردم منافقاند و رویکرد منافقانه دارند.
با این حال، قرآن بسان بسیاری از موارد دیگر از بیان عدد و رقم آنان اجتناب میکند؛ نظیر آیه «وَإِنَّ كَثِیرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ»(مائده، 49)؛ زیرا افزون بر آنکه اعلام عدد و رقم از جایگاه و منزلت بلند قرآن میکاهد، مدالیل مورد اشاره در این دست از آیات را به دوره خاص تاریخی که آن عدد و رقم بر آن صادق است، محدود میسازد.
زیرا این اعداد و ارقام پیوسته با گذار زمان و پدید آمدن شرایط خاص در حال تغییر و تحول است؛ به عنوان نمونه در آیه مورد استشهاد بسیاری از مردم فاسق معرفی شدهاند. آیا شمار فاسقان در ادوار مختلف تاریخی و در مناطق مختلف زمینه برابر است؟!
از سویی دیگر، کاربست واژه «ناس» در این فقره از آیه در حالی که میتوانست از تعابیری؛ همچون «منهم» یا «من الاعراب» استفاده کند، ملهِم این نکته است که پدیده نفاق فقط اختصاص به صدر اسلام و اعراب ندارد، بلکه می توان آنرا پدیدهای جهانی تلقی کرد؛ به این معنا که همیشه این فرض قابل پیشبینی است که افرادی در گوشههایی از جهان، به خاطر مصالح فردی و جمعی کفر خود را پنهان داشته و مدعی دین داری باشند.
از فراز «مَنْ یَقُولُ» دو نکته قابل استفاده است:
یک؛ واژه «قول»در بسیاری از کاربردهای قرآنی خود به معنای اصطلاحی سخن گفتن با دو لب نیست؛ بلکه بیشتر به معنای گفتار درونی و نفسانی یا به معنای باور به کار رفته است؛ چنان که این واژه درباره خداوند به معنای «امر» و فرمان الهی است.
به عنوان نمونه واژه «قول» در آیه «وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ»(جاثیه، 24) به معنای باور و عقیده است؛ چنان که واژه «قول» در آیه «وَیَقُولُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَوْلَا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِیرُ»(مجادله، 8) به معنای گفتار نفسانی است.
از این جهت از تعبیر «یَقُولُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ» استفاده شده است. واژه «قول» در آیه «إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ»(نحل، 40) به معنای فرمان الهی است؛ زیرا خداوند برای انجام امور نیازی به سخن گفتن ندارد.
واژه «قول» در آیه مورد بحث به معنای سخن گفتن متعارف است؛ یعنی برخی از مردم چنین میگویند و خود را دین دار وانمود میکنند؛ این سخن آنان نفسانی و پنهانی نیست؛ زیرا منافقان میکوشند با صدای بلند خود را دین باور معرفی کنند؛ چنان که قول در این فقره به معنای باور نیست؛ زیرا در انتهای همین آیه تصریح شده که آنان دین باور نیستند.
دو؛ از آنجا که جمله «یَقُولُ آَمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الْآَخِرِ» خبری است و صدق و کذب در آن راه دارد و با توجه به تصریح قرآن مبنی بر الحاد منافقان، باید گفتار منافقان را گفتاری دروغ بدانیم؛ یعنی از نظر قرآن آنان به دروغ ادعا می کنند که به خداوند و قیامت ایمان دارند.
از فراز «آَمَنَّا بِاللَّهِ» دو نکته قابل استفاده است:
یک؛ کاربست واژه «آَمَنَّا» نشان می دهد که رویکرد منافقانه یک اتفاق جمعی است و همان گونه که اشاره شد به جریان اجتماعی تبدیل شده است که قرآن نیاز میبیند این چنین نسبت به آن هشدار دهد.
دو؛ تعبیر «ایمان آوردیم به خداوند» به دو صورت در قرآن بازتاب یافته است:
اول: در شماری از آیات از تعبیری نظیر آیه مورد بحث؛ یعنی تعبیر «آَمَنَّا بِاللَّهِ» استفاده شده است؛ نظیر آیه «قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ»(بقره،136)؛ «فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَی مِنْهُمْ الْکفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَی اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ»(آلعمران،52)؛ «وَیقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ یتَوَلَّی فَرِیقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِک وَمَا أُوْلَئِک بِالْمُؤْمِنِینَ» (نور،47) «وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِی فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کعَذَابِ اللَّهِ»(عنکبوت،10)
دوم: در شماری دیگر از آیات به جای «الله» از واژه «ربّ» استفاده شده است؛ چنان که چند بار در باره ساحران فرعون پس از ایمان آوردنشان چنین آمده است: «وَأُلْقِی
السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ»(اعراف،120- 121)؛ «إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِیغْفِرَ لَنَا خَطَایانَا»(طه،73)
نیز در آیات دیگر که سخن دین باورانِ پرهیزکار را بازتاب داده، از کاربست «رب» استفاده شده است؛ نظیر آیه: «وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ.»(آلعمران، 15 – 16). این کاربست در آیه «رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیا ینَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکفِّرْ عَنَّا سَیئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَالْأَبْرَارِ»(آلعمران،193) با لطافت بیشتری بازتاب یافته است.
از درنگریستن در این دو دسته از آیات، می توان دریافت که هر جا زبان گفتگوی خداوند یا اولیای او با بندگان یا گفتگوی بندگان با خداوند از نوع زبان امر و نهی و عتاب و نکوهش باشد، از تعبیر «الله» استفاده شده است، اما هرجا که زبان آنان زبان مهر، محبت، لطف، عشق و دلدادگی است از تعبیر «رب» بهرهبرداری شده است. این امر را به صورتهای دیگر نیز میتوان در آیات قرآن پیجویی کرد.
پیداست که دو واژه «الله» و «رب» هر دو به خداوند ناظر است، اما «الله» همه هویت خداوند و به تعبیری همه اسماء جمال و جلال او را به تصویر می کشد، اما«رب» جنبه و جهت ربوبیت الهی را مورد توجه قرار داده و بیشتر مهر و لطف الهی را ترسیم میکند.
از این جهت آنجا که قرار است خداوند از سر مهر و لطف با بندگان سخن گوید، عموماً از تعبیر «رب» بهره میگیرد و در برابر، آنجا که بندگانِ مؤمن او که به حقیقت بندگی و سرسپردگی رسیده و به آن باورمنداند، با خداوند به گفتگو مینشینند، نیز از تعبیر «ربنا» استفاده میکنند.
بر این اساس، از آنجا که بیان ایمان در آیه مورد بحث از زبان منافقان اعلام شده و آنان به خاطر فقدان ایمان شایسته گفتگوی همراه با مهر و ملاطفت با خداوند نیستند، برای آنان از تعبیر «آَمَنَّا بِاللَّهِ» به جای «آمنا بربنا» استفاده شده است.
یادداشت از آیت الله علی نصیری، استاد حوزه و دانشگاه
انتهای پیام/




نظرات کاربران